English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8222 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
response latency U نهفتگی پاسخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
latency U نهفتگی
dormancy U نهفتگی
latency period U دوره نهفتگی
infection period U دوره نهفتگی
latency U رکود نهفتگی
period of incubation U دوره نهفتگی
incubation U دوره نهفتگی یاکمون
reflex latency U دوره نهفتگی بازتاب
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
replying U پاسخ
no U : پاسخ نه
negative reply U پاسخ رد
replied U پاسخ
replies U پاسخ
rebutter U پاسخ رد
counterplea U پاسخ رد
reply U پاسخ
replication U پاسخ
in answer to U در پاسخ به
in reply to U در پاسخ
response U پاسخ
responses U پاسخ
answerback U در پاسخ
item of written comment U پاسخ
answers U پاسخ
answered U پاسخ
statement U پاسخ
responsions U پاسخ
representation [statement] U پاسخ
answering U پاسخ
response [commentary] U پاسخ
answer U پاسخ
respond U پاسخ
reaction [answer, commentary] U پاسخ
responds U پاسخ
responded U پاسخ
vab U پاسخ سمعی
vaccum response U پاسخ غیابی
an a answer U پاسخ مثبت
rejoin U پاسخ دادن
rejoining U در پاسخ گفتن
rejoined U پاسخ دادن
anatomy response U پاسخ کالبدی
answerback U پاسخ برگشتی
emitted response U پاسخ صدوری
rejoin U در پاسخ گفتن
answer mode U حالت پاسخ
rejoining U پاسخ دادن
rejoins U پاسخ دادن
rejoins U در پاسخ گفتن
frequency respone U پاسخ فرکانس
rejoined U در پاسخ گفتن
delayed response U پاسخ درنگیده
responded U پاسخ دادن
right answer U پاسخ درست
content response U پاسخ محتوایی
consummatory response U پاسخ پایانی
conditioned response U پاسخ شرطی
respond U پاسخ دادن
color response U پاسخ رنگ
discriminatory response U پاسخ افتراقی
distal response U پاسخ دوربرد
w response U پاسخ کلی
correct response U پاسخ درست
responds U پاسخ دادن
anticipatory response U پاسخ انتظاری
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
oracle U پاسخ مبهم
oracles U پاسخ مبهم
whole response U پاسخ کلی
calculation U پاسخ تقریبی
answer U : پاسخ دادن
response threshold U استانه پاسخ
response strength U نیرومندی پاسخ
early answer U پاسخ زود
response set U امایه پاسخ
response rate U سرعت پاسخ
rejoinder U پاسخ دفاعی
response intensity U شدت پاسخ
response generalization U تعمیم پاسخ
response equivalence U هم ارزی پاسخ
response duration U مدت پاسخ
response differentiation U تفکیک پاسخ
response amplitude U دامنه پاسخ
replier U پاسخ دهنده
response time U زمان پاسخ
voice answer back U پاسخ سمعی
answer U : جواب پاسخ
running rate U اهنگ پاسخ
answer U پاسخ به یک سوال
answered U : پاسخ دادن
answered U : جواب پاسخ
responsorial U پاسخ دهنده
answered U پاسخ به یک سوال
answering U : پاسخ دادن
answering U : جواب پاسخ
answering U پاسخ به یک سوال
answers U : پاسخ دادن
answers U : جواب پاسخ
answers U پاسخ به یک سوال
reflection response U پاسخ قرینه
position response U پاسخ مکانی
moro response U پاسخ مورو
operandum U ابزار پاسخ
answerable U پاسخ دار
manipulandum U ابزار پاسخ
image response U پاسخ تصویر
impluse response U پاسخ ایمپولز
rejoinders U پاسخ دفاعی
solution U پاسخ یک مشکل
solutions U پاسخ یک مشکل
to make a response U پاسخ دادن
plea U پاسخ دعوی
movement response U پاسخ حرکت
pleas U پاسخ دعوی
preparatory response U پاسخ مقدماتی
irresponsive U پاسخ ندهنده
popular response U پاسخ رایج
to definitive answer U پاسخ قطعی
original response U پاسخ ابتکاری
he returned a negative U پاسخ منفی داد
achromatic color response U پاسخ رنگ بی فام
ucr U پاسخ غیر شرطی
electrodermal response U پاسخ برقی پوست
all or none response U پاسخ همه یا هیچ
return a negative U پاسخ منفی دادن
to answer in the a U پاسخ مثبت دادن
the answer is in the negative U پاسخ ان منفی است
i pause for a reply U منتظر پاسخ هستم
galvanic skin response U پاسخ برقی پوست
high frequency responce U پاسخ فرکانس بالا
response time U زمان پاسخ دهی
psychogalvanic response U پاسخ گالوانیکی- روانی
stimulus response psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
stimulus response model U الگوی محرک- پاسخ
shading response U پاسخ سایه روشن
response hierarchy U سلسله مراتب پاسخ
conditioned escape response U پاسخ گریز شرطی
open ended question U پرسش باز پاسخ
conditioned avoidance response U پاسخ اجتنابی شرطی
conditioned emotional response U پاسخ هیجانی شرطی
modulation frequency response U پاسخ فرکانس مدولاسیون
stimulus response theory U نظریه محرک- پاسخ
surrebutter U اخرین پاسخ خواهان
cer U پاسخ هیجانی شرطی
pure color response U پاسخ خالص رنگ
interrogator responsor U دستگاه پرسش- پاسخ
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
s r psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
unconditioned response U پاسخ غیر شرطی
phoning U پاسخ به تماس در تلفن
no reply necessary [NRN] U نیازی به پاسخ نیست.
to fail to provide an answer U درماندن در دادن پاسخ
affirmative U پاسخ "بله " بود
solve U یافتن پاسخ یک مشکل
pilomotor response U پاسخ سیخ شدن مو
solves U یافتن پاسخ یک مشکل
white space response U پاسخ به بخش سفید
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
phones U پاسخ به تماس در تلفن
phoned U پاسخ به تماس در تلفن
phone U پاسخ به تماس در تلفن
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
visual righting response U پاسخ تعادل دیداری
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
solving U یافتن پاسخ یک مشکل
solved U یافتن پاسخ یک مشکل
s r model U الگوی محرک- پاسخ
calculation U پاسخ به یک مشکل در ریاضی
answer [to something] U پاسخ [به چیزی] [راه حل]
problem U یافتن پاسخ برای مشکلی
problems U یافتن پاسخ برای مشکلی
stimulus organism response model U الگوی محرک- جاندار- پاسخ
s o r model U الگوی محرک- جاندار- پاسخ
to beg the question U در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
Please reply as a matter of urgency. U لطفا فوری پاسخ دهید.
resolveme this U این پرسش را پاسخ دهید
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
glib answer U پاسخ بدون ملاحظه [بی فکر]
i cannot say him nay U نمتوانم پاسخ رد به او بدهم نمیتوانم به او
interrupts U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
react U عمل کردن در پاسخ به چیزی
replying U پاسخ دادن جواب کتبی
fractional antedating goal response U خرده پاسخ انتظار هدف
let down easy <idiom> U پاسخ منفی به طرز خوشآیندی
reply U پاسخ دادن جواب کتبی
to meet with a repulse U پذیرفته نشدن پاسخ رد شنیدن
Recent search history Forum search
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1معنی lead lag compensator
2شما اهل کجا هستید
0دانستن معنی چند کلمه فارسی به انگلیسی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com